مباني رفتار سازماني21
رهبري موفق درمقابل رهبري موثر
كوشش براي نفوذ دررفتاراشخاص،اقدام به رهبري نام دارد.پاسخ به اين اقدام رهبري ميتواند موفق يا نا موفق باشد.
فرض كنيدمديرAميكوشددرفردBنفوذكندتاكارمشخصي صورت گيرد.كوشش Aرا دررابطه بامقدار كاري كه Bموفق به انجامش ميشود(برروي يك طيف)موفق يا ناموفق بحساب ميآوريم.
فرض كنيدرهبريAموفق باشدوعكس العملBمنطبق باخواسته هايA باشد. تا اينجااعمال رهبري موفق بوده است.اما اگر شيوه رهبريAباانتظارات B تطبيق نكندودرBايجاد نفرت وناراحتي وبغض وكينه كندوBتنها بخاطرقدرت مقام A كارانجام دهد،درآنصورت ميتوانيم بگوييم كهA موفق بوده ولي موثرنبوده است امااگرBكاررابااشتياق وعلاقه انجام دهد،انوقت است كه ماAراهم داراي قدرت مقام ميدانيم وهم داراي قدرت شخصي.BبرايAاحترام قائل است ومايل به همكاري بااوست .
چه چيزي اثربخشي سازمان راتعيين مي كند
مهمترين جنبه اثربخشي،ارتباط آن باكل سازمان است.توجه مانبايدتنهابه بازده اقدام خاصي دركاررهبري مدير باشد،بلكه به موثربودن واحد سازماني درطول معيني اززمان توجه داشته باشيم.رنسيس ليكرت سه متغييررادراثربخشي سازمان شناسايي كرده است :علّي،ميانجي،ونتيجه نهايي يا بازدهي .
متغيرهاي علّي: عناصري كه درجريان پيشرفتهاي داخلي سازمان ونتايج آن تاثير ميگذارند اين متغيرها همان متغيرهاي مستقلي هستند كه مديريت ياسازمان ميتواند آنهاراتبديل و تفويض نمايد.
متغيرهاي ميانجي: متغيرهاي علّي برروي متغيرهاي ميانجي تاثيرميگذارند.طبق نظرليكرت ،متغيرهاي ميانجي نماينده شرايط جاري حالات دروني يك سازمان ميباشند.درواقع متغيرهاي علّي درمتغيرهاي ميانجي متجلي ميشوند.
متغيرهاي بازدهي يا نتيجه نهايي: متغيرهاي وابسته كه منعكس كننده نتايج سازمان ميباشند
متغيرهاي علّي
استراتژيهاي رهبري
مهارتها وروشها
تصميم گيريهاي مديريت
فلسفه،اهداف،خط مشيها و
ساختارسازماني
تكنولوژي وغيره
متغيرهاي ميانجي
تعهد به اهداف
انگيزش وروحيه اعضاء
مهارت دررهبري ،
ارتباطات ،
حل اختلافات،تصميم گيري
مشكل گشايي وغيره
متغيرهاي بازدهي
توليد (بازدهي)
هزينه ها
فروشها
درآمدها
ميزان استخدام نسبت
به اخراج واستعفاء وغيره