اقدامات در نظارت اداری و بالینی که تأثیر آنها در فرایند تدریس – یادگیری مورد نظرخواهی قرار گرفت به شکل زیر مطرح شده بود:
▪ نظارت اداری: انجام نظارت اداری, انجام ارزشیابی به منظور ارتقا، یاتبدیل وضعیت, ارزشیابی مدرس توسط دانشجو, ارزشیابی مدرس توسط مدیر گروه آموزشی, ارزشیابی مدرس توسط مسؤولین دانشکده, ارزشیابی مدرس توسط همکاران, ارزشیابی مدرس توسط خود مدرس, ارزشیابی سالانه مدرس توسط اداره آموزش, ارزشیابی تدریس مدرس بدون اطلاع قبلی, شرکت مدرس در کارگاه روش تدریس, ارزشیابی امتحانات پایان دوره, ارزشیابی مستقیم و رسمیاز کار مدرس, کنترل حضور مرتب مدرس در عرصه یادگیری, بازبینی طرح درس مدرس.
▪ نظارت بالینی: انجام تدریس خرد (Microteaching), جلسه تبادل نظر مدرس و همکاران, جلسه تبادل نظر مدرس و ناظر, مشاهده تدریس مدرس توسط ناظر, مشاهده تدریس مدرس توسط همکاران, مشاهده تدریس مدرس توسط خود مدرس, استفاده از یکی از فنون مشاهده در عرصه یادگیری, جلسه تبادل نظر مجدد مدرس به انتخاب خود وی, مشاهده مجدد تدریس مدرس, انتخاب زمان وروش مشاهده توسط خود مدرس, جلسه تبادل نظر نهایی مدرس و همکاران, جلسه تبادل نظر نهایی مدرس و ناظر, ادامه فرایند نظارت بالینی توسط خود مدرس, ادامه فرایند نظارت بالینی توسط مدرس، همکاران و ناظر. سپس فراوانی، نسبتها و میا نگین پاسخها تعیین و مقایسه گردید.
نتایج نشان داد که ۹۹ درصد از پاسخدهندگان نظارت بالینی را در بهبود فرایند تدریس - یادگیری کاملا" مفید (۵۷ درصد)و تا حد زیاد مفید (۳۸ درصد) و مفید (۴ درصد) دانستهاند در حالی که ۶۱ درصد نظارت اداری را در بهبود آن بیفایده (۴۴ درصد) و تا حد زیاد بیفایده (۱۷ درصد) میدانند.
همچنین میانگین امتیازات مربوط به تأثیر نظارت اداری در بهبود فرایند تدریس – یادگیری ۳۷/۴۴ و نظارت بالینی ۳۲/۸۹ میباشد با آزمون ویلکاکسون تفاوت دو گروه پاسخها از لحاظ آماری (۰۰۱/۰P<) معنیدار بوده است. پاسخدهندگان در مورد مؤلفههای نظارت اداری که در حال حاضر در دانشگاهها اجرا میگردد, تنها تأثیر ارزشیابی مدرس توسط خود (۶۹ درصد) و شرکت در کارگاههای روش تدریس (۶۶ درصد) را در بهبود فرایند تدریس - یادگیری کاملا" مفید و تا حد زیاد مفید دانستهاند، در حالی که ارزشیابی سالانه مدرس توسط اداره آموزش (۷۶ درصد) و ارزشیابی تدریس مدرس بدون اطلاع قبلی (۷۷ درصد) را تا حد زیاد بیفایده وکاملا" بیفایده دانستهاند، در مورد مؤلفههای ا لگوی نظارت بالینی, پاسخدهندگان اغلب این مؤلفهها را در بهبود کیفیت تدریس - یادگیری کاملا" مفید و تا حد زیاد مفید دانستهاند (۷۳ تا ۹۴ درصد.
تفاوت در دیدگاه پاسخدهندگان نسبت به نظارت اداری و بالینی نشاندهنده آن است که تأکید بر ارزشیابی به تنهایی نمیتواند به بهبود فرایند تدریس - یادگیری منجر گردد بلکه کاربرد الگوی مناسب نظارت بالینی میتواند زمینه بهبود حرفهای مدرسانئ و بهبود یادگیری دانشجویان را فراهم نماید. به علاوه, ارزشیابی اداری, بویژه در مواردی مثل ارزشیابی توسط اداره آموزش ویا بدون اطلاع قبلی که احساس عدم امنیت و استقلال در اعضا ایجاد مینماید, از نظر ایشان در بهبود کیفیت تدریس بیفایده بوده است.در مطالعهای نظارت اداری را دارای تأثیر کمتری نسبت به نظارت بالینی دانستهاند. در مطالعه کنونی نیز پاسخدهندگان فعالیتهای مربوط به قبل از مشاهده تدریس را در بهبود فرایند تدریس - یادگیری کاملاً مفید دانستهاند. در بررسی دیگری در مورد تأثیر نظارت بالینی بر بهبود تدریس دانشکدهای بهاین نتیجه رسیدهاند که نگرش مدرسان در مورد نظارت بالینی مثبت بوده است. در مطالعه ما, اکثریت اعضا داشتن جلسات مشاهده تدریس به ترتیب توسط خود، ناظر و همکاران را در بهبود فرایند تدریس - یادگیری کاملاً مفید و تا حد زیاد مفید دانستهاند.در یک مطالعه پیرامون ادراک مدرسان از نظارت بالینی نتیجه گرفتهاند که مدرسان تمایل شدید به کاربرد مشاهده تدریس بویژه توسط همکاران را داشتهاند. اینکه در جامعه دانشگاهی ما مشاهده توسط همکاران در اولویت قرار نگرفته است میتواند به علت وجود برخی عوامل نظیر ناهماهنگی در مرتبه علمی، نوع تخصص و یا تفکر غیراکادمیک در بعضی مراکز باشد. داشتن جلسات تبادل نظر پس از تدریس نیز از نظر اعضا در بهبود فرایند تدریس مفید بوده است. در تحقیق دیگری بهاین نتیجه رسیدهاند که رفتارهای آموزشی معلمان تحت تأثیر نظارت بالینی قرار گرفته است. در این مطالعه, در مورد تداوم فرایند نظارت بالینی, اکثریت اعضا آن را بر کیفیت تدریس - یادگیری مؤثر دانستهاند. در مطالعات دیگر نیز کاربرد نظارت بالینی و تداوم آن را مورد علاقه شدید معلمان یافتند.ارزشیابی در نظارت اداری به صورت نوعی ارزیابی بیرونی به حساب میآید که میتواند واکنشهای منفی متفاوتی از جانب ارزشیابی شوندگان در پی داشته باشد. معلمان به نظارت اداری به عنوان بخشی از سیستم موجود مینگرند که هیچ نقش مهمیدر زندگی حرفهای آنان ندارد. در واقع تقریباً یک شیوه و رسم سازمانی متداول است که مناسبت خود را از دست داده است.ارزشیابی و درجهبندی معلمین میتواند برای افزایش حقوق، ارتقا یا اخراج آنان, وسیلهای اداری باشد ولی بطور یقین بکار بردن آن برای بهبود امر تدریس _ یادگیری عملی مفید نخواهد بود.بنابراین, بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش و نیز سایر مطالعات, پژوهشگر ضمن اینکه انجام ارزشیابی اعضای هیأت علمیرا, البته به صورت صحیح، عینی و با ساختار مناسب, رد نمینماید و پیشنهاد میکند به منظور بهبود کیفیت تدریس – یادگیری, فرایند نظارت بالینی توسط مراکز توسعه آموزش پزشکی بکار گرفته شود. ایجاد بخش تدریس ـ یادگیری در هر دانشکده و با همکاری گروههای آموزشی آن دانشکده، و با نظارت بخش تدریس ـ یادگیری مراکز توسعه آموزش پزشکی و جلب همکاری اعضای علاقمند که برای نظارت بالینی آموزش دیده باشند, میتواند ساختار و نظام مناسبی را برای کاربرد نظارت بالینی فراهم نماید.